به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ از همان لحظهای که وارد میدان آزادی شدم، حس عجیبی فضای اطراف را گرفته بود؛ صدای نوحه و مداحی با بوی اسپند و پرچمهای سیاه در هم آمیخته بود. با وجود گرمای تابستان، جمعیت زیادی آمده بود. زن و مرد، پیر و جوان، کودکانی با سربندهای «یا حسین» و پدرانی که در سکوت فقط اشک میریختند. سیاهی پرچمها، نوای مداحان و چهرههایی که میان اشک و نور تلفیق شدهاند، حکایت از شبی خاص دارد. اینجا «محرمشهر» است.
رویدادی که امسال رنگ و بویی فراتر از عزاداری سنتی گرفته و دلها را نه فقط به کربلا که به غزه نیز گره زده است.
مردم از هر طرف میدان جمع شدهاند. تصویر پشت جایگاه نمایی از حرم امام حسین علیهالسلام بود. وقتی به آن سمت نگاه میکردی خود را در حرم تصور کرده و ناخودآگاه دست روی سینه گذاشته و به ارباب سلام میدادی. السلام علیک با اباعبدالله الحسین.
خانوادهها با کودکان حضور پرشوری داشتند. شب گذشته رضا هلالی که یکی از چهرههای محبوب به ویژه برای کودکان است، حضور پیدا کرد. نوجوانها دورش حلقه زده و با او زمزمه کردند. او که سالهاست صدایش برای خیلیها تداعیگر محرم است، با دلی پر آمده بود. در میان مداحیاش مکثی کرد و گفت که «مظلومیت کودکان غزه، امروز باید به رسالت ما تبدیل شود و باید صدای آنها را به جهانیان برسانیم.»همهمهای خفیف و بعد بغضها ترکید. صدای «یاحسین» با «یاغزه» گره خورد و میدان آزادی برای لحظاتی دیگر فقط یک محل عزاداری نبود بلکه قلبی تپنده برای کودکان مظلوم غزه شد.
چند قدم آنطرفتر، تابلویی بزرگ با نوشتهای ساده ولی سنگین توجهام را جلب کرد. «ایران همدل؛ برای کودکان غزه» پویش مردمی «ایران همدل» شب گذشته به صورت رسمی آغاز شد. غرفههای جمعآوری کمکهای مردمی با حضور پرشور مردم پر شدند. کودکی قلکش را با خجالت به دست یک داوطلب داد و مادرش آرام زمزمه کرد که « این را نذر کرده برای بچههای فلسطین.» پیرمردی میگوید: «چیز زیادی ندارم، ولی اگه بچهای با این پول زنده بماند، همه دنیا را دارم.»داوطلبها خسته نیستند. با شور و لبخند هر کمک را با احترام تحویل میگیرند. اینجا هر کمکی که میشود، صدای امیدی است که به سمت غزه پرتاب میشود.
در گوشهای از میدان، جایی شبیه یک اتاق کودکانه ساخته شده است. از دور رنگهای ملایم دیوار و اسباببازیها چشم را میگیرد، اما نزدیکتر که میروی تلخی تصویر نمایان میشود. همهچیز به هم ریخته است. تخت کودک با پارگی، عروسکی با جای ترکش، دیواری که فرو ریخته است. این المان نمادین، بازسازی اتاق کودکی است که زیر آتش موشکهای صهیونیستی جان داده است.
روی دیوار عکسهایی نصب شده است. کودکان فلسطینی و حتی چند کودک ایرانی که در جنگ ۱۲ روزه شهید شدند. هیچکدام لباس نظامی ندارند. یکی دست در دست مادر، یکی لبخند زده با چشمانی درخشان و یکی دیگر حتی هنوز نوزاد است. این تصاویر با جان آدم بازی میکنند. مردم آرام اشک میریزند و کودکان بدون آنکه همهچیز را بفهمند، دست در دست مادر فقط نگاه میکنند.
اما «محرمشهر» فقط برای بزرگترها نیست. بخش ویژهای هم برای کودکان در نظر گرفته شده است. در محوطهای با فرشهای نرم، بادکنکهای سیاه و قرمز و صندلیهای کوچک، مرشد و تیم برنامه سر سفره خدا از رسانه ملی، بچهها را دور خودشان جمع کردند. قصههایی از امام حسین میگویند، از حضرت رقیه سلامالله علیها و از مهربانی در دل جنگ. بچهها اول ساکت هستند اما کمکم مشارکت میکنند. از جایشان بلند میشوند، شعار میدهند، دعا میخوانند. مادرها از دور با لبخند و اشک تماشا میکنند.
اینجا تربیت نسلی است که حسین علیهالسلام را نه فقط در اشک بلکه در عمل در دفاع از مظلوم و در همدلی خواهد شناخت.هر سال در این مراسم صدور گذرنامه برای تشرف زائران اربعین هم انجام میشد، اما هنوز پایگاههایی برای این اقدام راهاندازی نشده است. البته مسئولان این رویداد میگویند که «از شبهای دیگر پایگاه صدور گذرنامه هم برگزار خواهد شد.» محرمشهر تا ۱۴ مرداد هر شب از ساعت ۱۹ تا ۲۳ در میدان آزادی تهران برپاست.